سال گذشته، دنیای شرکتها اصطلاح جدیدی را پذیرفتند: مسطح کردن(The flattening). این عبارت به این اشاره دارد که چگونه شرکتهای فناوری، که به سرعت گروههایی از مدیران میانی را در دوران رونق همهگیر استخدام کردند، اکنون این لایه را از طریق کاهش گسترده مشاغل حذف میکنند.
تحقیقات اخیر که در مجله اقتصاد و استراتژی مدیریت منتشر شده است نیز به این پدیده اخیر می پردازد. با استفاده از مدلسازی نظری، این مطالعه بررسی میکند که چگونه اتوماسیون بر ساختار تصمیمگیری در سازمانها تأثیر میگذارد، بهویژه به بررسی مبادلات بین تمرکز و تمرکززدایی میپردازد. این موضوع، عقل متعارف را به چالش میکشد که فناوری سازمانها را دموکراتیک میکند و مدیران سطوح پایینتر را با تمرکززدایی از اختیارات، قدرت میبخشد.
تخولات اتوماسیون داده در سازمان
این تحقیق نشان می دهد که اولاً، اتوماسیون داده می تواند نحوه تصمیم گیری در شرکت ها را تغییر دهد. شرکتهای متمرکز، که معمولاً با تصمیمگیری از بالا به پایین مشخص میشوند، احتمالاً وظایف خود را در بخشهایی که با عدم قطعیت مواجه هستند، خودکار میکنند، مانند گروههای توسعه محصول جدید. انجام این کار اتکای یک مدیر ارشد به دانش مدیران سطح متوسط را در شرایطی که با عدم قطعیت مواجه است کاهش می دهد، فرآیندها را ساده می کند و کنترل سطح بالا را افزایش می دهد. در واقع تقسیمهای خودکار که شامل عدم قطعیت است میتواند نیاز به تخصص محلی مدیران را کاهش دهد و مدیران اجرایی را قادر میسازد تا از وابستگیهای خود رهایی یابند.
در مقابل، شرکتهای غیرمتمرکز، که در آن تصمیمگیری بیشتر در سلسله مراتب مدیریتی توزیع میشود، تمایل دارند منابع اتوماسیون را به وظایف پایدارتر و معمولتر تخصیص دهند. این شرکت ها، از اتوماسیون برای پشتیبانی از عملیات پایدار و مداوم در بخش های محصول موجود استفاده می کنند. این امر به محافظت از این عملیات در برابر اثرات منفی تصمیم گیری مغرضانه توسط مدیران میانی سایر بخش های نامشخص کمک می کند و به بهبود عملکرد مالی کلی شرکت کمک می کند.
علاوه بر این، اگر شرکتها بتوانند منابع بیشتری را به اتوماسیون اختصاص دهند، با گذشت زمان، تصمیمگیری را متمرکز میکنند. اتوماسیون تنوع در عملیات را کاهش می دهد. بنابراین مدیران سطوح پایین نیازی به تصمیم گیری زیادی ندارند. این امر کنترل بیشتری را به مدیران ارشد منتقل می کند و ساختار شرکت را بدون توجه به ساختار اصلی آنها متمرکزتر می کند. این امر نقش استراتژیک مدیران سطح متوسط را کاهش می دهد که به سمت وظایف عملیاتی تر حرکت می کنند زیرا مدیران سطوح پایین تر خودکار هستند.
تاثیر اتوماسیون داده بر نوآوری
با در دسترستر شدن منابع اتوماسیون در طول زمان، شکاف بین پتانسیل نوآورانه شرکتهای متمرکز و غیرمتمرکز میتواند بیشتر شود. شرکتهای متمرکز ممکن است به طور فزایندهای در برابر تغییرات مقاوم شوند، در حالی که شرکتهای غیرمتمرکز ممکن است چابکتر یا بهتر بتوانند با شرایط جدید بازار سازگار شوند. برای شرکتهای غیرمتمرکز، خودکارسازی وظایف معمول در بخشهای باثبات به مدیران اجازه میدهد تا بر روی سازگاری با تغییرات و نوآوری تمرکز کنند. این موضوع چابکی و پاسخگویی شرکت را افزایش دهند. این واگرایی می تواند پیامدهای مهمی برای پویایی رقابتی در صنایع مختلف داشته باشد.
حفظ همسویی با اتوماسیون داده
اتوماسیون میتواند فرآیندها را استاندارد کند و فرصتهای سوگیری یا ناهماهنگی را کاهش دهد. استفاده استراتژیک از اتوماسیون همچنین می تواند جایگزین چیز دیگری شود؛ قراردادهای مالی سنتی که برای مدیریت تضادها در سازمان ها استفاده می شود. همانطور که اتوماسیون نیاز به ورودی مدیریتی را کاهش می دهد، شرکت ها ممکن است نیاز کمتری پیدا کنند تا انگیزه های مدیران را با انگیزه های سازمان از طریق ابزارهای مالی هماهنگ کنند. در عوض، این یک راه مقرون به صرفه برای حفظ همسویی و کاهش درگیری های داخلی است.
وقتی شرکتها دسترسی به منابع اتوماسیون را آسانتر میکنند، باید تغییراتی را در سلسله مراتب مدیریتی خود نیز پیشبینی کنند: تصمیمگیری از بالا به پایین برجستهتر میشود. این تغییر می تواند نقش مدیران سطح متوسط به وظایف عملیاتی بیشتری واگذار کند. در اصل، اتوماسیون تنها ابزاری نیست که برای کارایی استفاده می شود. همچنین می تواند به یک دارایی استراتژیک تبدیل شود که می تواند پویایی قدرت در یک سازمان را تغییر دهد.