دادهها به سازمانها اجازه میدهند اثربخشی یک استراتژی معین را اندازهگیری کنند: وقتی استراتژیها برای غلبه بر یک چالش در نظر گرفته میشوند، جمعآوری دادهها به شما این امکان را میدهد تا تعیین کنید که راهحل شما چقدر خوب عمل میکند و اینکه آیا رویکرد شما نیاز به اصلاح یا تغییر دارد یا خیر.
در واقع ردیابی و بررسی دادههای فرآیندهای کسب و کار به شما کمک میکند تا خرابیهای عملکرد را کشف کنید تا بتوانید هر بخش از فرآیند را بهتر درک کنید و بدانید کدام مراحل باید اصلاح شوند و کدام یک به خوبی انجام میشوند.
حاکمیت داده در مقابل حکمرانی با داده
زمانی که به زمان استفاده از داده می رسیم و هدف استفاده حداکثری از داده داریم، به ابزار حاکمیت داده نیاز داریم.
حاکمیت داده به معنای تنظیم استانداردهای داخلی – سیاست های داده – است که در مورد نحوه جمع آوری، ذخیره، پردازش و حذف دادهها اعمال می شود. این قانون تعیین میکند که چه کسی می تواند به چه نوع دادهها و چه نوع داده هایی تحت حاکمیت دسترسی داشته باشد.
به عبارتی حاکمیت داده اطمینان میدهد فقط افراد مجاز میتوانند با دادههای خاص تعامل داشته باشند؛ در حالی که کنترل میکنند در چه شرایطی چه کاری میتوانند انجام دهند.حاکمیت داده همچنین برای اطمینان از کیفیت داده استفاده می شود، که به هر فعالیت یا تکنیک طراحی شده برای اطمینان از مناسب بودن دادهها برای استفاده اشاره دارد.
هدف حاکمیت داده اطمینان از صحت، سازگاری و امنیت دادهها در یک سازمان است. هدف اصلی آن حفظ دادههای با کیفیت بالا و ایمن و قابل دسترسی است که امکان تصمیمگیری آگاهانه و ارائه بینشهای تجاری ارزشمند را فراهم میکند.
در بیشتر موارد، «حاکمیت داده» و «حکمرانی با داده» به یک مفهوم اشاره دارند و به صورت مترادف به کار میروند. هر دو عبارت به مجموعهای از سیاستها، فرآیندها و استانداردها اشاره دارند که برای مدیریت و کنترل دادهها در سازمانها و نهادها وضع میشوند.
تفاوت های حاکمیت داده و حکمرانی داده
1- حاکمیت داده: در برخی موارد، بیشتر به مفهوم قدرت یا حاکمیت کلی اشاره دارد و به تأسیس ساختارهای قانونی و سیاستهای سطح بالا برای کنترل دادهها مربوط میشود. این اصطلاح ممکن است بر تصمیمگیریهای استراتژیک و کلان در سطح سازمان تأکید بیشتری داشته باشد.
2- حکمرانی با داده: به جنبه عملیتر و فرآیندیتر اشاره دارد، یعنی چگونگی اجرای سیاستها، استانداردها و رویههای مرتبط با مدیریت دادهها در یک سازمان. این اصطلاح بیشتر بر روی کنترل و مدیریت دادهها در عمل و نحوه اجرای قوانین و مقررات مربوط به دادهها تأکید میکند. حکمرانی با داده باعث میشود که شرکتها میتوانند سیل داده را مدیریت کرده و با تبدیل، آنها را از یک دارایی معمولی به یک دارایی استراتژیک ارزشمند تبدیل کنند و در عین حال ریسکهای غیرضروری را به حداقل برسانند.
میتوان گفت که با حاکمیت داده، ما دادههای درست را پیدا کرده و با حکمرانی با داده اقدام به خلق ارزش افزوده از آنها می نماییم. وقتی که ما بخش های مختلف داده را به درستی در کنار هم بگذاریم، میتوانیم به مفهومی برسیم که در آن جریان داده های سازمان مثل یک لوپ آن را تقویت میکند. با هر دوری که در این فرآیند تکراری صورت میگیرد شرکت قوی و قویتر میشود مثل گلوله برفی که از یک کوه در حال حرکت به سمت پایین و در حال بزرگ شدن است.