مشوق های کلیدی هوش تجاری در مورد اولویت های سازمان های امروزی چه می گویند؟
برای مدیران اجرایی و تصمیمگیرندگان، نیاز به دیجیتالی کردن فرآیندهایشان به عنوان مزیتهای رقابتی که میتوان از اجرای راهحلهایی مانند هوش تجاری به دست آورد، آشکارتر شده است. در این پست وبلاگ، ما قصد داریم به بررسی عوامل کلیدی پذیرش هوش تجاری و معنای آن برای شرکتهای امروزی بپردازیم.
رشد بازار هوش تجاری
بازار جهانی هوش تجاری تنها در چند سال اخیر رشد قابل توجهی داشته است و انتظار می رود در پنج سال آینده به میزان قابل توجهی رشد کند. ارزش بازار هوش تجاری در سال ۲۰۲۰ برابر با ۲۱ میلیارد دلار بود. در سال ۲۰۲۶، انتظار می رود که این رقم با CAGR 12٪ به ۴۱ میلیارد دلار افزایش یابد.
پذیرش هوش تجاری
پذیرش راه حل های BI در بین تمام مشاغل تقریباً در هر صنعتی افزایش یافته است. پذیرش هوش تجاری در سازمانهای بزرگتر بیشتر است. نرخ پذیرش ۸۰٪ در بین شرکتهایی که بیش از ۵۰۰۰ کارمند دارند. در مشاغل کوچک و متوسط، این رقم ۲۶٪ است که نشان می دهد شرکت های کوچک و متوسط راه درازی برای رسیدن به همتایان بزرگتر خود دارند.
علاوه بر این، تنها ۲۰ درصد از کسب و کارها در سال گذشته محیط کاری خود را مبتنی بر داده ها می دانستند. با این حال، ۷۰٪ از رهبران کسب و کار موافق هستند که تجزیه و تحلیل صنایع آنها را حداقل به روشی متوسط تغییر داده است. ۵۴٪ از آنها می گویند که هوش تجاری برای استراتژی های فعلی و آینده آنها “بسیار مهم” یا “بسیار مهم” است.
به طور خلاصه، سازمانها در هر اندازهای در حال استفاده از BI هستند و بسیاری از آنها قابلیتهای تحلیلی آن را برای اهداف تجاری خود ضروری میدانند و استفاده مؤثرتر از دادهها را برای ابتکارات آینده مهم میدانند.
مشوق های کلیدی هوش تجاری
حال، بیایید به محرکهای کلیدی هوش تجاری و آنچه در پشت آنها وجود دارد نگاه کنیم.
مشوق های فنی
وقتی صحبت از نیازهای فناوری به میان می آید که باعث پذیرش هوش تجاری می شود، برخی از اشتراکات واضح بین سازمان ها به عنوان یک کل وجود دارد که به نظر می رسد رشد بازار را پیش می برد. اولاً، تمایل مکرر در بین مشاغل وجود دارد که هوش تجاری را برای قابلیتهای فناوری خود و آنچه که میتواند از نظر ظرفیت تجزیه و تحلیل ارائه کند، اتخاذ کنند.
چیزی که به ما می گوید این است که سازمان ها به طور خاص به نیاز به پیاده سازی BI توجه می کنند، زیرا به تصمیم گیرندگان اجازه می دهد کنترل بیشتری بر روی داده های اعمال نفوذ (اغلب استفاده نشده یا کم استفاده)، توانایی مطالعه تجزیه و تحلیل بدون هیچ کمک اضافی، و توانایی انجام آن را داشته باشند.
از آنجایی که شرکتها همچنان اهمیت BI را به عنوان ابزاری برای اطلاعرسانی در تصمیمگیری تجاری خود در تمام رشتههای تجاری میشناسند، این موارد استفاده خاص برای راهحلهای BI همچنان محرکی برای پیادهسازی برای سالهای آینده خواهند بود.
سازمانهای مبتنی بر داده ۲۳ برابر بیشتر احتمال دارد مشتریان را جذب کنند، شش برابر بیشتر احتمال دارد مشتریان را حفظ کنند و ۱۹ برابر بیشتر از همتایان غیر داده محور سودآور هستند.
آنچه نیز قابل توجه است این واقعیت است که این روندها در یک دوره زمانی طولانی به عنوان محرک های کلیدی که توسط تصمیم گیرندگان و مدیران گزارش شده است، تداوم داشته اند. این نشان دهنده اهمیت بلندمدت آنها با توجه به پذیرش BI است.
مشوق های کسب و کار
مشوق های کسبوکار برای پذیرش هوش تجاری در بین سازمانها، مدتهاست که بزرگترین نیروهایی هستند که به رشد صنعت فشار میآورند و هیچ نشانهای از رها شدن نشان نمیدهند. به عبارت ساده تر، به جای اینکه موارد استفاده از فناوری خاص مشوق های اصلی پذیرش باشند، تمایل به مدرن سازی سازمان ها از نظر نحوه ساختار آنها از نقطه نظر داده ها و تجزیه و تحلیل اغلب تأثیر بیشتری در هدایت استراتژی های BI است.
امروزه کسبوکارها درک میکنند که شرکتی که بتواند از دادهها و اطلاعاتی که در اختیار دارند استفاده مؤثر و مؤثری داشته باشد، مزیت رقابتی قابل توجهی نسبت به سایر شرکتها به دست خواهد آورد. داده ها به طور باورنکردنی در تجارت وجو دارند، با این حال تعداد کمی از سازمان ها زیرساخت هایی را دارند که بتوانند به خوبی از آن استفاده کنند.
مطالعه ای توسط گارتنر نشان داد که بیش از ۸۷ درصد از کسب و کارها به عنوان دارای هوش تجاری پایین (BI) و بلوغ تحلیلی طبقه بندی شده اند.
مشوق های مالی
فناوری اغلب در یک سازمان برای بهره وری بهتر و بهبود نتیجه یک شرکت پیاده سازی می شود و هوش تجاری تفاوتی ندارد. در این راستا، پذیرش هوش تجاری و مشوق اصلی BI در شرکت ها، بازگشت سرمایه ای است که امیدوارند از استفاده بهتر از داده ها ببینند.
در یک مجموعه واحد و متداول از ابزارها و روشها در سراسر سازمان برای دسترسی و تجزیه و تحلیل دادهها استفاده میکنند، ۸۰ درصد از اهداف تجاری آنها در سال گذشته فراتر رفته است. در بیشتر موارد، سازمانها میتوانند انتظار داشته باشند که بهبودهایی را در توانایی خود در استفاده از اطلاعاتی که در اختیار دارند، چه در مورد مشتریان، محصولات یا فرآیندهای داخلی خود، مشاهده کنند.
حدود دو سوم از کاربران هوش تجاری گزارش می دهند که استفاده از BI و فناوری تجزیه و تحلیل کارایی و بهره وری آنها را بهبود بخشیده است و ۵۱ درصد گفته اند که پیاده سازی منجر به عملکرد مالی بهتر شده است.
نتیجه گیری
هوش تجاری امروزه بخش مهمی از چشم انداز فناوری کسب و کار است. با استفاده مؤثر از داده ها و اطلاعات، شرکت ها می توانند قابلیت های عملیاتی خود را بطور قابل ملاحظه ای بهبود بخشند و در نتیجه داده محورتر و رقابتی تر شوند. پذیرش هوش تجاری معمولاً توسط سه عامل کلیدی که ما امروز به آنها نگاه کردهایم هدایت میشود: میل به پیشرفتهتر بودن از نقطه نظر فناوری، نیاز به استفاده بهتر از دادهها برای اهداف عملیاتی، و بهرهوری بهبود یافته که میتوان به دست آورد. از پیاده سازی BI.
همانطور که نیاز و ضرورت SMB ها برای استفاده از داده های خود به منظور رقابتی ماندن افزایش می یابد، پذیرش BI نیز افزایش می یابد، و به طور خاص راه حل های مبتنی بر ابر که می توانند نوعی مقیاس پذیری را ارائه دهند که شرکت های کوچکتر برای سرمایه گذاری در راه حل های BI نیاز دارند.